يك زبان دارم ، دو تا دندان لق ميزنم تا ميتوانم حرف حق
توی فضای مجازی نوشته بودن ، فلانی و فلانی و شاید هم فلانی بخاطر خوش خدمتی و خوش رقصی و نوشتن اخبار و تهیه فتوتیتر و فتوکلیپ از فلان مسئول رده بالای استان و شهرستان به استخدام دولت در آمدند . البته کاملاً خودمانی و کاملاً بی سر وصدا ، بدون طی فرآیند های قانونی ، بدون تحقیق و... .
نوه ی مش صادق این خبر رو با صدای بلند توی خونه داشت برای مش صادق می خواند که ناگهان مش صادق عصبانی شد و از جای جست طوری که نوه اش ترسید .
مش صادق گفت : مین دِلِت بیا دامو !! شو تا صو درس موخونی ، هی میای موعی معدلم آما بیس . هُش دِ خَرره مِرَفتی دو تا فتوتیتر یاد میرفتی ، خوته مِچَسبنای یه مسئولی !!
خونه خِراوم کِدی، مِینی مَه چَنی شهریه وِره تو دیه ام . مَه دیه قَبول نَرِم . تُونَم مِثِ اونا خوته بِزَه جا ، بَچَسب یکی شاید وِ نُون و نوایی بِرَسی . والا وا ای نوناشو .